<-- برای شنیدن توضیحات مربوط به وبلاگ شرح مثنوی مولانا بر روی دکمهٔ پخش کنار صفحه کلیک کنید
در ماه مارس سال 2008 بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online برای مدتی متوقف شد و بمدتی برنامهها بشکل ارسال خبرنامه ارائه گردید و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد، برنامهها دوباره بشکل Online برگزار میشوند. بدین شکل که: ابتدا در خبرنامه جلسات عضو میشوید، سپس هر هفته یا هر ده روز یکبار به ایمیل شما خبرنامه فرستاده میشود و در این خبرنامه، توضیحات، دستور کار و برنامهٔ جلسهٔ آنلاین، روز و زمان برگزاری جلسه و نحوهٔ شرکت در جلسهٔ آنلاین همه آورده میشود. نمونهٔ خبرنامههای ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازهترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) میتوانید ببینید.
» عضویت در خبرنامه: بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامهها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، در سمت راست این صفحه، در قسمت خبرنامه، یا در کادر پایین، آدرس email خود را بدقت وارد نمایید، و آنگاه دکمهٔ "عضویت" را کلیک نمایید:
خبرنامهها معمولاًً هر دو هفته یکبار، چهارشنبه یا پنجشنبه، و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال میشود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمیکنید، فولدر Spam ، Bulk یا Junk خود را چک نمایید. نمونهٔ خبرنامههای ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازهترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) میتوانید ببینید.
----------------
شرح حکایت "التماس كردن همراه عيسى عليه السلام زنده كردن استخوانها را از او"
» شنیدن و دانلود فایلهای صوتی این جلسه:
برای دانلود فایلهای صوتی این جلسه، هم میتوانید به صفحهٔ آرشیو کلی مراجعه کنید و هم از لینکهای مستقیم زیر استفاده کنید:
همچنین میتوانید بصورت آنلاین از طریق جعبهٔ زیر، فایلهای صوتی را بشنوید و نیز دانلود کنید:
» اگر از طریق لینکهای مستقیم فوق، و یا بوسیلهٔ جعبهٔ فوق نتوانستید فایلهای این جلسه را بشنوید یا دانلود کنید، به صفحهٔ آرشیو کلی مراجعه نمائید.
» متن این جلسه:
داستان مثنوی:
.: دانلود ویدیوی فوق برای دوستان داخل ایران :.
چند لینک برای مطالعه بیشتر درباره "اسم اعظم":
1. اسماء الحسنی (نامهای نیکوی خداوند)
2. معرفی مختصر "اسم اعظم"
3. مقصود از "اسم اعظم" چیست؟ (نظر علامه طباطبائی)
4. مطلبی درباره "اسم اعظم" در تفسیر المیزان
5. نکتهای درباره "اسم اعظم"
6. مقالهای مختصر و مفید درباره "اسم اعظم"
نظرات دوستان:
یا رب این آب حیات از چه وطن می جوشد یا رب این نور صفات از چه مکان می آید
عجب این غلغله از جوق ملک می خیزد عجب این قهقهه از حور جنان می آید
چه سماعست که جان رقص کنان می گردد چه صفیرست که دل بال زنان می آید
چه عروسیست چه کابین که فلک چون تتقیست ماه با این طبق زر به نشان می آید
چه شکارست که این تیر قضا پرانست ور چنین نیست چرا بانگ کمان می آید
مژده مژده همه عشاق بکوبید دو دست کانک از دست بشد دست زنان می آید
از حصار فلکی بانگ امان می خیزد وز سوی بحر چنین موج گمان می آید
بس کنم گر چه که رمزست بیانش نکنم خود بیان را چه کنیم جان بیان می آید
» در صورتیکه دربارهٔ مطالب این جلسه نظری دارید، میتوانید در قسمت "پیامها و نظرات" (در پائین) نظرتان را بنویسید.
در این قصه مولانا اشاره دارد به غافل بودن انسان از دامی که جهان مادی و حیات سلولی در اطراف او گسترده، و دایره عمل او را علیرغم تواناییهای ذاتیاش محدود به عمل و عکسالعملهای مبتنی بر فیزیک و شیمی جسدی نموده است . و تا به آنجا در این گرداب غرق است که دوا و دکتر را هم به بازیچه میگیرد. و با تصور اینکه توهمات تقلیدی و برساختهاش بهترین راهکار است فرصت تکرار نشدنی حیات را از دست میدهد.
پاسخحذفبا سلام وعرض ادب و احترام
پاسخحذفمرتضی میگه:
با تشکر
1-راجع به داستان مثنوی سر تاویل و تفسیر ندارم اما داستان \"استدعاى آن مرد از موسى زبان بهایم با طیور\"، دفتر سوم، بیت 3266 را بیاد من آورد.
چنانچه گفته شد:
خوشتر آن باشد که شرح این جلیس
گفته آید از زبان پانویس
پس رجوع شود به جلسه89B دقیقه3
و10ثانیه.
2-در باره ویدیو جناب پانویس خاطر خود مکدر نکنند که اینگونه
نظرات از این قبیل حضرات همه بر
گرفته از کتاب <> است.
توضیح:قین به زبان لری است
3-و اما در باره غزل چه عرض کنم
ولی همینقدر میدابم که با این بیت:
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
پر بی ربط نباشد.
همین!!!
سلام
پاسخحذفاقای پانویس نمیدانم ویدئو بالا طنز است یا جدی است .اگر جدی است به من بگویید که تکلیف فرانسویان و انگلیسی زبانان چی میشه؟ خدا فقط به دو زبان احاطه داره فارس ها که جهنمی و عرب ها بهشتی !!!!!!
به هر حال من فکر میکنم در آن جا تنها زبان آدمیان زبانی است که ما در خواب گفتگو می کنیم درونی و گویا و همین طور که امروزه از یک DNA موجودی خلق میشه بدون شک اونجا هم تکمیل تر انجام خواهد گرفت بگذریم.....
یک جورایی تو این سه تکه شعر مطالبی رو ذکر کرده که به هم مربوطه و یک جورایی تو ذهن من مثل داستان همان کسی که دنبال شتر گم شده اش هست و میدونه شترش چه شکلی و دیگری که داره ازش تقلید می کنه و او هم می فهمه شترش رو واقعا گم کرده و..... یعنی یک جوری هم تقلید رو بد می دونه و یک جوری خوب و لازم !!!!
ابله را که می خواد استخوانها را با دمی زنده کنه بدون اینکه لایق آن نفس باشه!!
مقلد و تقلید کننده که به هر حال نصیبی می برند ولی اگر تکرار و تمرین باشه همان مقلد قالبش حق میشه و اگر تکرار نشه، نان میشه، خلاصه بی نتیجه نیست ...
یک جورایی آدم رو گیج می کنه ولی یک چیزی رو میگه که تفهیمش مشکله و فقط شما می تونید بگید من هم می شینم پای صحبت هاتون تا یاد بگیرم
اژدها را دار در برف فراق
پاسخحذفهین مکش او را بخورشید عراق
فرد ابله می خواسته با یادگیری آن رمز، نفس خودش را زنده نگه دارد. یعنی با حیله گری و حقه بتواند هویت پنداری را تداوم دهد و زندگی ببخشد.
غافل از اینکه این کار در نهایت باعث هلاکتش می شود و شد!
با تشکر.
با سلام عرض احترام
پاسخحذفنگاه به درون همان خود شناسی است تا من با تمامیت و کلیت خود را نشناخته ام در تناقض و تیرگی و اشفتگی و نهایتا در رنج و اندوه هستم و در نتیجه خشونت .
اگر ما اهمیت و ضروت شناخت خویش را درک کنیم به سیر درونی خواهیم رفت و به مخفی ترین و عمیق ترین زوایای ذهن نفوذ خواهیم کرد .
ما باید خود را در روابط بشناسیم. اگر غیر از این باشد هر نوع شناختی یک مقدار فرضیات خواهد بود.من می توانم خود را دررابطه با چیزها، افراد،تملکات و واکنشی که نسبت به انها دارم بشناسم.
پس از مدتی نگاه به درون و سیر درونی متوجه می شوم که من اسیر تناقض هستم . درون خود احساس خلا میکنم و این خلا را با چیزها پر میکنم کتاب، پول، ماشین و امتیازات اجتماعی . پس من در رابطه با تصاویر و ایده ها هستم. حال چرا من این تصویر را ایجاد کرده ام؟ می گوییم القائات جامعه و عادت.
چرا من اسیر عادت هستم ؟ عادت چگونه بوجود امد؟
پس وقتی با تصاویر در ارتباط هستم در گذشته زندگی می کنم . شما با تصویر من در ارتباطید و من با تصویر شما و در نتیجه این دو تضاد بوجود می اید. برای مشاهده این تصاویر باید اگاه باشم که این تصاویر واقعی نیستند . برای اینکه مشاهده کنم باید کاملا ارام باشم . در چنین ارامشی ذهن کیفیت اگاهی دارد.
وقتی من از تصاویر دست کشیدم و فکر خود را کنار کشید در کیفیت ارامش و سکوت فقط نگاه می کنم . وقتی انسان درک کند که هیچ چیز درباره مسئله نمی داند کاری ندارد که بکند باید مکث کرد و کاملا ارام گرفت. تا زمانی که فکر دخالت می کند به پاسخ نخواهیم رسید. لحظه ای که فکر ازتکاپو ایستاد وجود شما سرشار از انرژی خواهد بود. فکر تاکنون با دویدن و چرخیدن به دور خود انرژی ارگانیسم را هدر می داده . من هنگامی وجود دارد که تضاد وجود دارد در کیفیت بی من زیستن نه مشاهده کننده ای باقی می ماند نه مشاهده شونده ای . مشاهده کننده زمانی وجود دارد که عشق الوده به لذت و هوس است وقتی عشق نیالوده به تمایل ، لذت وهوس است کیفیت وجودی شما عمیق و نیرومند است و کیفیتی است نو شونده .
بر گرفته از کتاب نگاه در سکوت کریشنا مورتی
در مورد اسما و صفات الهی نیز همینطور . همه این اسما کیفیتی است که ازعشق برمی خیزد نه تصاویر. چه قهار باشد چه رحیم چه ممیت و چه محیی .
سوال اساسی : رابطه ما با این اسما چیست؟ بیایید با اگاهی و نگاه به درون کثرتی که از این صفات پیدا شده اند را به دیده وحدت بنگریم در این مرحله دیگر ذکر و ذاکرو مذکور، عابد و معبود و عبادت وجود نداردو همه تبدیل به وحدت می گردد.
ببخشید که طولانی شد خلاصه تراز این نتونستم بنویسم.
متشکرم
لطفا ویدئوهای طنز رو نزارید ما مردیم از بس خندیدیم
پاسخحذف