جلسهٔ ۱۳۹




<-- برای شنیدن توضیحات مربوط به وبلاگ شرح مثنوی مولانا بر روی دکمهٔ پخش کنار صفحه کلیک کنید

» معرفی: این وبلاگ جهت مدیریت جلسات اینترنتی(تله‌کنفرانس) شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز شرح غزلیات شمس تبریزی(دیوان شمس) است. این جلسات از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحهٔ آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.

در ماه مارس سال 2008 بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online برای مدتی متوقف شد و بمدتی برنامه‌ها بشکل ارسال خبرنامه ارائه گردید و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد، برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند. بدین شکل که: ابتدا در خبرنامه جلسات عضو می‌شوید، سپس هر هفته یا هر ده روز یکبار به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود و در این خبرنامه، توضیحات، دستور کار و برنامهٔ جلسهٔ آنلاین، روز و زمان برگزاری جلسه و نحوهٔ شرکت در جلسهٔ آنلاین همه آورده می‌شود.
نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.

» عضویت در خبرنامه: بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، در سمت راست این صفحه، در قسمت خبرنامه، یا در کادر پایین، آدرس email خود را بدقت وارد نمایید، و آنگاه دکمهٔ "عضویت" را کلیک نمایید:

ایمیل دقیق شما:

سپس در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود.(اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.) بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و جلسه آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.

پس از تأیید ایمیل عضویت در خبرنامه، لازم است برای اینکه مطمئن شوید ایمیل‌های خبرنامه در فولدر Spam ، Bulk یا Junk ایمیل‌تان نرود، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمایید.
توجه: عضویت به روش فوق، بصورت اتوماتیک است و توسط سایت گوگل انجام می‌شود. اگر نمی‌توانید بوسیله روش فوق عضو شوید، می‌توانید یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis.Newsletter@Gmail.com ارسال نمایید تا شما را عضو کنیم.

خبرنامه‌ها معمولاًً هر دو هفته یکبار، چهارشنبه یا پنجشنبه،‌ و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Spam ، Bulk یا Junk خود را چک نمایید.
نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.
» آرشیو جلسات برگزار شده: اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهٔ اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو فایل‌های صوتی جلسات گذشته همراه با متن اشعار مورد شرح و تفسیر، در صفحهٔ آرشیو آمده است. به صفحهٔ آرشیو مراجعه نموده و فایل‌ها را دانلود نمائید و بوسیله هر گوشی مبایل، mp3 player یا هر دستگاه و برنامه پخش‌کننده mp3 می‌توانید از فایل‌های صوتی استفاده نمائید. DVD کامل آرشیو را نیز می‌توانید از طریق صفحهٔ آرشیو سفارش دهید.

توصیه: از بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه حتماً دیدن کنید. همچنین اطلاعات مفید زیادی دربارهٔ این جلسات در ستون سمت راست همین صفحه آورده شده است.




>---------------========--------------<

توضیحات کلی دربارهٔ استفاده از برنامه‌ها: بروی دکمهٔ پخش صدا کلیک کنید.




فایل‌های صوتی هر جلسه، چند روز بعد از برگزاری آن، در صفحهٔ مخصوص آن جلسه و نیز در صفحهٔ آرشیو کلی قرار داده می‌شوند.
>-----------==================================================----------<

جلسهٔ صد و سی و نهم:

این جلسه در تاریخ جمعه 7 ژانویهٔ 2011 (هفدهم دی ماه 89) برگزار گردید. جزئیات بیشتر را در خبرنامهٔ این جلسه بخوانید.

دوستان تازه‌وارد، قبل از شرکت در جلسات آنلاین، فایل‌های جلسات ابتدایی و نیز صفحهٔ مقدمهٔ جلسات را گوش دهند و بخوانند.


مهم: جلسات در برنامهٔ Paltalk برگزار می‌گردد. راهنمای برنامهٔ پالتاک را با کلیک بروی اینجــا بخوانید.

----------------

» برنامهٔ این جلسه:

شرح حکایت "التماس كردن همراه عيسى عليه السلام زنده كردن استخوانها را از او"

» شنیدن و دانلود فایل‌های صوتی این جلسه:

برای دانلود فایل‌های صوتی این جلسه، هم می‌توانید به صفحهٔ آرشیو کلی مراجعه کنید و هم از لینک‌های مستقیم زیر استفاده کنید:
 

.: بخش اول :.           .: بخش دوم :.             .: بخش سوم :.            .: بخش چهارم :.


همچنین می‌توانید بصورت آنلاین از طریق جعبهٔ زیر، فایل‌های صوتی را بشنوید و نیز دانلود کنید:



» اگر از طریق لینک‌های مستقیم فوق، و یا بوسیلهٔ جعبهٔ فوق نتوانستید فایل‌های این جلسه را بشنوید یا دانلود کنید، به صفحهٔ آرشیو کلی مراجعه نمائید.



» متن این جلسه:

داستان مثنوی: 


دفتر دوم بيت 141

التماس كردن همراه عيسى عليه السلام زنده كردن استخوانها را از او

         گشت با عيسى يكى ابله رفيق            استخوانها ديد در حفره‏ى عميق‏
         گفت اى همراه آن نام سنى                 كه بد آن تو مرده را زنده كنى‏
         مر مرا آموز تا احسان كنم                    استخوانها را بد آن با جان كنم‏
         گفت خامش كن كه آن كار تو نيست      لايق انفاس و گفتار تو نيست‏
         كان نفس خواهد ز باران پاك‏تر               وز فرشته در روش دراك‏تر
         عمرها بايست تا دم پاك شد                تا امين مخزن افلاك شد
         خود گرفتى اين عصا در دست راست     دست را دستان موسى از كجاست‏
         گفت اگر من نيستم اسرار خوان            هم تو بر خوان نام را بر استخوان‏
         گفت عيسى يا رب اين اسرار چيست     ميل اين ابله در اين بيگار چيست‏
         چون غم خود نيست اين بيمار را            چون غم جان نيست اين مردار را
         مرده‏ى خود را رها كرده ست او            مرده‏ى بيگانه را جويد رفو
         گفت حق ادبارگر ادبار جوست              خار روييده جزاى كشت اوست‏
         آن كه تخم خار كارد در جهان               هان و هان او را مجو در گلستان‏
         گر گلى گيرد به كف خارى شود            ور سوى يارى رود مارى شود
         كيمياى زهر و مار است آن شقى         بر خلاف كيمياى متقى‏




.: دانلود ویدیوی فوق برای دوستان داخل ایران :.



چند لینک برای مطالعه بیشتر درباره "اسم اعظم":


1. اسماء الحسنی (نام‌های نیکوی خداوند)
 
2. معرفی مختصر "اسم اعظم"
 
3. مقصود از "اسم اعظم" چیست؟ (نظر علامه طباطبائی)
 
4. مطلبی درباره "اسم اعظم" در تفسیر المیزان
 
5. نکته‌ای درباره "اسم اعظم"
 
6. مقاله‌ای مختصر و مفید درباره "اسم اعظم"




دفتر دوم بيت 457

تمامى قصه‏ى زنده شدن استخوانها به دعاى عيسى عليه السلام‏

         خواند عيسى نام حق بر استخوان        از براى التماس آن جوان‏
         حكم يزدان از پى آن خام مرد               صورت آن استخوان را زنده كرد
         از ميان بر جست يك شير سياه            پنجه‏اى زد كرد نقشش را تباه‏
         كله‏اش بر كند مغزش ريخت زود            مغز جوزى كاندر او مغزى نبود
         گر و را مغزى بدى اشكستنش             خود نبودى نقص الا بر تنش‏
         اين سزاى آن كه يابد آب صاف             همچو خر در جو بميزد از گزاف‏
         گر بداند قيمت آن جوى خر                  او بجاى پا نهد در جوى سر
         او بيابد آن چنان پيغمبرى                    مير آبى زندگانى پرورى‏
         چون نميرد پيش او كز امر كن               اى امير آب ما را زنده كن‏
         هين سگ نفس ترا زنده مخواه            كاو عدوى جان تست از ديرگاه‏
         خاك بر سر استخوانى را كه آن            مانع اين سگ بود از صيد جان‏
         سگ نه‏اى بر استخوان چون عاشقى    ديوچه‏وار از چه بر خون عاشقى‏
         آن چه چشم است آن كه بيناييش نيست       ز امتحانها جز كه رسواييش نيست‏
         ديده آ بر ديگران نوحه‏گرى                   مدتى بنشين و بر خود مى‏گرى‏
         ز ابر گريان شاخ سبز و تر شود            ز آنكه شمع از گريه روشن‏تر شود
         هر كجا نوحه كنند آن جا نشين            ز آنكه تو اوليترى اندر حنين‏
         ز آن كه ايشان در فراق فانى‏اند            غافل از لعل بقاى كانى‏اند

         ز آن كه بر دل نقش تقليد است بند        رو به آب چشم بندش را برند
         ز آن كه تقليد آفت هر نيكويى است       كه بود تقليد اگر كوه قوى است‏
         گر ضريرى لمترست و تيز خشم            گوشت پاره‏ش دان چو او را نيست چشم‏
         گر سخن گويد ز مو باريكتر                    آن سرش را ز آن سخن نبود خبر
         مستيى دارد ز گفت خود و ليك              از بر وى تا به مى راهى است نيك‏
         همچو جوى است او نه او آبى خورد        آب از او بر آب خواران بگذرد
         آب در جو ز آن نمى‏گيرد قرار                  ز آن كه آن جو نيست تشنه و آب خوار
         همچو نايى ناله‏ى زارى كند                  ليك بيگار خريدارى كند
         نوحه‏گر باشد مقلد در حديث                 جز طمع نبود مراد آن خبيث‏
         نوحه‏گر گويد حديث سوزناك                  ليك كو سوز دل و دامان چاك‏
         از محقق تا مقلد فرق‏هاست                 كاين چو داود است و آن ديگر صداست‏
         منبع گفتار اين سوزى بود                     و آن مقلد كهنه آموزى بود
         هين مشو غره بدان گفت حزين             بار بر گاو است و بر گردون حنين‏
         كافر و مومن خدا گويند ليك                  در ميان هر دو فرقى هست نيك‏
         آن گدا گويد خدا از بهر نان                   متقى گويد خدا از عين جان‏
         گر بدانستى گدا از گفت خويش            پيش چشم او نه كم ماندى نه پيش‏
         سالها گويد خدا آن نان خواه                 همچو خر مصحف كشد از بهر كاه‏
         گر بدل در تافتى گفت لبش                 ذره ذره گشته بودى قالبش‏
         نام ديوى ره برد در ساحرى                 تو به نام حق پشيزى مى‏برى‏

خاريدن روستايى در تاريكى شير را به گمان آن كه گاو اوست‏


نظرات دوستان:

برای نوشتن نظرتان درباره داستان یا غزل یا هر موضوع مرتبط با این جلسه، به قسمت "پیامها و نظرات" در همین صفحه(پایین‌) مراجعه کنید.


---------

غزل شماره 806 از دیوان شمس:

یا رب این بوی خوش از روضه جان می آید             یا نسیمیست کز آن سوی جهان می آید
یا رب این آب حیات از چه وطن می جوشد               یا رب این نور صفات از چه مکان می آید
عجب این غلغله از جوق ملک می خیزد                  عجب این قهقهه از حور جنان می آید
چه سماعست که جان رقص کنان می گردد              چه صفیرست که دل بال زنان می آید
چه عروسیست چه کابین که فلک چون تتقیست          ماه با این طبق زر به نشان می آید
چه شکارست که این تیر قضا پرانست                    ور چنین نیست چرا بانگ کمان می آید
مژده مژده همه عشاق بکوبید دو دست                    کانک از دست بشد دست زنان می آید
از حصار فلکی بانگ امان می خیزد                       وز سوی بحر چنین موج گمان می آید
بس کنم گر چه که رمزست بیانش نکنم                   خود بیان را چه کنیم جان بیان می آید


---------

» در صورتیکه دربارهٔ مطالب این جلسه نظری دارید، می‌توانید در قسمت "پیام‌ها و نظرات" (در پائین) نظرتان را بنویسید.

» اگر سئوالی دارید، لطفاً قبل از ارسال سئوالتان، به بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه مراجعه نمائید.


Share/Bookmark

۶ نظر:

  1. در این قصه مولانا اشاره دارد به غافل بودن انسان از دامی که جهان مادی و حیات سلولی در اطراف او گسترده، و دایره عمل او را علیرغم تواناییهای ذاتی‌اش محدود به عمل و عکس‌العملهای مبتنی بر فیزیک و شیمی جسدی نموده است . و تا به آنجا در این گرداب غرق است که دوا و دکتر را هم به بازیچه میگیرد. و با تصور اینکه توهمات تقلیدی و برساخته‌اش بهترین راهکار است فرصت تکرار نشدنی حیات را از دست میدهد.

    پاسخحذف
  2. با سلام وعرض ادب و احترام
    مرتضی میگه:
    با تشکر
    1-راجع به داستان مثنوی سر تاویل و تفسیر ندارم اما داستان \"استدعاى آن مرد از موسى زبان بهایم با طیور\"، دفتر سوم، بیت 3266 را بیاد من آورد.
    چنانچه گفته شد:
    خوشتر آن باشد که شرح این جلیس
    گفته آید از زبان پانویس
    پس رجوع شود به جلسه89B دقیقه3
    و10ثانیه.
    2-در باره ویدیو جناب پانویس خاطر خود مکدر نکنند که اینگونه
    نظرات از این قبیل حضرات همه بر
    گرفته از کتاب <> است.
    توضیح:قین به زبان لری است
    3-و اما در باره غزل چه عرض کنم
    ولی همینقدر میدابم که با این بیت:
    دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت
    سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
    پر بی ربط نباشد.

    همین!!!

    پاسخحذف
  3. سلام
    اقای پانویس نمیدانم ویدئو بالا طنز است یا جدی است .اگر جدی است به من بگویید که تکلیف فرانسویان و انگلیسی زبانان چی میشه؟ خدا فقط به دو زبان احاطه داره فارس ها که جهنمی و عرب ها بهشتی !!!!!!
    به هر حال من فکر میکنم در آن جا تنها زبان آدمیان زبانی است که ما در خواب گفتگو می کنیم درونی و گویا و همین طور که امروزه از یک DNA موجودی خلق میشه بدون شک اونجا هم تکمیل تر انجام خواهد گرفت بگذریم.....
    یک جورایی تو این سه تکه شعر مطالبی رو ذکر کرده که به هم مربوطه و یک جورایی تو ذهن من مثل داستان همان کسی که دنبال شتر گم شده اش هست و میدونه شترش چه شکلی و دیگری که داره ازش تقلید می کنه و او هم می فهمه شترش رو واقعا گم کرده و..... یعنی یک جوری هم تقلید رو بد می دونه و یک جوری خوب و لازم !!!!
    ابله را که می خواد استخوانها را با دمی زنده کنه بدون اینکه لایق آن نفس باشه!!
    مقلد و تقلید کننده که به هر حال نصیبی می برند ولی اگر تکرار و تمرین باشه همان مقلد قالبش حق میشه و اگر تکرار نشه، نان میشه، خلاصه بی نتیجه نیست ...
    یک جورایی آدم رو گیج می کنه ولی یک چیزی رو میگه که تفهیمش مشکله و فقط شما می تونید بگید من هم می شینم پای صحبت هاتون تا یاد بگیرم

    پاسخحذف
  4. اژدها را دار در برف فراق
    هین مکش او را بخورشید عراق

    فرد ابله می خواسته با یادگیری آن رمز، نفس خودش را زنده نگه دارد. یعنی با حیله گری و حقه بتواند هویت پنداری را تداوم دهد و زندگی ببخشد.
    غافل از اینکه این کار در نهایت باعث هلاکتش می شود و شد!

    با تشکر.

    پاسخحذف
  5. با سلام عرض احترام

    نگاه به درون همان خود شناسی است تا من با تمامیت و کلیت خود را نشناخته ام در تناقض و تیرگی و اشفتگی و نهایتا در رنج و اندوه هستم و در نتیجه خشونت .

    اگر ما اهمیت و ضروت شناخت خویش را درک کنیم به سیر درونی خواهیم رفت و به مخفی ترین و عمیق ترین زوایای ذهن نفوذ خواهیم کرد .

    ما باید خود را در روابط بشناسیم. اگر غیر از این باشد هر نوع شناختی یک مقدار فرضیات خواهد بود.من می توانم خود را دررابطه با چیزها، افراد،تملکات و واکنشی که نسبت به انها دارم بشناسم.

    پس از مدتی نگاه به درون و سیر درونی متوجه می شوم که من اسیر تناقض هستم . درون خود احساس خلا میکنم و این خلا را با چیزها پر میکنم کتاب، پول، ماشین و امتیازات اجتماعی . پس من در رابطه با تصاویر و ایده ها هستم. حال چرا من این تصویر را ایجاد کرده ام؟ می گوییم القائات جامعه و عادت.

    چرا من اسیر عادت هستم ؟ عادت چگونه بوجود امد؟

    پس وقتی با تصاویر در ارتباط هستم در گذشته زندگی می کنم . شما با تصویر من در ارتباطید و من با تصویر شما و در نتیجه این دو تضاد بوجود می اید. برای مشاهده این تصاویر باید اگاه باشم که این تصاویر واقعی نیستند . برای اینکه مشاهده کنم باید کاملا ارام باشم . در چنین ارامشی ذهن کیفیت اگاهی دارد.

    وقتی من از تصاویر دست کشیدم و فکر خود را کنار کشید در کیفیت ارامش و سکوت فقط نگاه می کنم . وقتی انسان درک کند که هیچ چیز درباره مسئله نمی داند کاری ندارد که بکند باید مکث کرد و کاملا ارام گرفت. تا زمانی که فکر دخالت می کند به پاسخ نخواهیم رسید. لحظه ای که فکر ازتکاپو ایستاد وجود شما سرشار از انرژی خواهد بود. فکر تاکنون با دویدن و چرخیدن به دور خود انرژی ارگانیسم را هدر می داده . من هنگامی وجود دارد که تضاد وجود دارد در کیفیت بی من زیستن نه مشاهده کننده ای باقی می ماند نه مشاهده شونده ای . مشاهده کننده زمانی وجود دارد که عشق الوده به لذت و هوس است وقتی عشق نیالوده به تمایل ، لذت وهوس است کیفیت وجودی شما عمیق و نیرومند است و کیفیتی است نو شونده .
    بر گرفته از کتاب نگاه در سکوت کریشنا مورتی



    در مورد اسما و صفات الهی نیز همینطور . همه این اسما کیفیتی است که ازعشق برمی خیزد نه تصاویر. چه قهار باشد چه رحیم چه ممیت و چه محیی .

    سوال اساسی : رابطه ما با این اسما چیست؟ بیایید با اگاهی و نگاه به درون کثرتی که از این صفات پیدا شده اند را به دیده وحدت بنگریم در این مرحله دیگر ذکر و ذاکرو مذکور، عابد و معبود و عبادت وجود نداردو همه تبدیل به وحدت می گردد.

    ببخشید که طولانی شد خلاصه تراز این نتونستم بنویسم.
    متشکرم

    پاسخحذف
  6. لطفا ویدئوهای طنز رو نزارید ما مردیم از بس خندیدیم

    پاسخحذف

» لطفاً نظرتان را دربارهٔ داستان، غزل، یا مطلب این جلسه بنویسید. اگر سئوال یا حرفی غیرمرتبط با مطالب این جلسه دارید، لطفاً از طریق پیوند "ارتباط با ما"(ایمیل) آن را ارسال نمائید.

» لطفاً قبل از طرح هر سئوال حاشیه‌ای، به بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه مراجعه نمائید.

» اگر برای ارسال پیامتان به مشکل برمی‌خورید، می‌توانید از طریق ایمیل ارسال کنید.